آخرین مطالب
امکانات وب
رئيس دهي با پسر در رهي
گذشتند بر قلب شاهنشهي
پسر چاوشان ديد و تيغ و تبر
قباهاي اطلس، کمرهاي زر
يلاني کماندار و نخچير زن
غلامان ترکش کش تير زن
يکي در برش پرنياني قبا
يکي بر سرش خسرواني کلا
پسر کان همه شوکت و پايه ديد
پدر را به غايت فرومايه ديد
که حالش بگرديد و رنگش بريخت
زهيبت به بيغوله اي درگريخت
پ شاعر منوچهری :دفتر شعر دیوان اشعار (قصاید و قطعات) در وصف شراب...
ما را در سایت شاعر منوچهری :دفتر شعر دیوان اشعار (قصاید و قطعات) در وصف شراب دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : aliarnn4 بازدید : 177 تاريخ : چهارشنبه 14 تير 1396 ساعت: 4:05
حاجیان آمدند با تعظیم شاکر از رحمت خدای رحیم
حاجیان با بزرگداشت از مکه آمدند و از رحمت خدايشان سپاسگزار بودند
جسته از محنت و بلای حجاز رسته از دوزخ و عذاب الیم
از دوزخ و عذاب درد ناک آزاد شدند
آمده سوی مکه از عرفات زده لبیک عمره از تنعیم
یافته شاعر منوچهری :دفتر شعر دیوان اشعار (قصاید و قطعات) در وصف شراب...
ما را در سایت شاعر منوچهری :دفتر شعر دیوان اشعار (قصاید و قطعات) در وصف شراب دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : aliarnn4 بازدید : 180 تاريخ : چهارشنبه 14 تير 1396 ساعت: 4:05
مسلمانان مسلمانان مسلماني مسلماني ازين آيين بي دينان پشيماني پشيماني
مسلماني کنون اسميست بر عرفي و عاداتي دريغا کو مسلماني دريغا کو مسلماني
فرو شد آفتاب دين برآمد روز بي دينان کجا شد درد بودردا و آن اسلام سلماني
جهان يکسر همه پر ديو و پر غولند و امت را شاعر منوچهری :دفتر شعر دیوان اشعار (قصاید و قطعات) در وصف شراب...
ما را در سایت شاعر منوچهری :دفتر شعر دیوان اشعار (قصاید و قطعات) در وصف شراب دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : aliarnn4 بازدید : 128 تاريخ : چهارشنبه 14 تير 1396 ساعت: 4:05
نشنیده‌ای که زیر چناری کدو بنی بر رست و بردوید برو بر به روز بیست؟
آيا نشنيده اي که زير درخت چناري بوته کدويي در عرض بيست روز سبز شد و بالا رفتپرسید از آن چنار که «تو چند ساله‌ای؟» گفتا «دویست باشد و اکنون زیادتی است»
کدو از چنار پرسيد تو چند ساله‌ای؟ او جواب داد که بيش از دويست سالخ شاعر منوچهری :دفتر شعر دیوان اشعار (قصاید و قطعات) در وصف شراب...
ما را در سایت شاعر منوچهری :دفتر شعر دیوان اشعار (قصاید و قطعات) در وصف شراب دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : aliarnn4 بازدید : 181 تاريخ : چهارشنبه 14 تير 1396 ساعت: 4:05
شاد زی با سیاه چشمان شاد که جهان نیست جز فسانه و بادزآمده شادمان بباید بود وز گذشته نکرد باید یاد
من و آن جعد موی غالیه بوی من وآن ماه روی حور نژاد
نیک بخت آنکسی که بداد و بخورد شوربخت آنکه او نخورد و نداد
باد و ابرست این جهان افسوس با شاعر منوچهری :دفتر شعر دیوان اشعار (قصاید و قطعات) در وصف شراب...
ما را در سایت شاعر منوچهری :دفتر شعر دیوان اشعار (قصاید و قطعات) در وصف شراب دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : aliarnn4 بازدید : 125 تاريخ : چهارشنبه 14 تير 1396 ساعت: 4:05
مرا به جان تو سوگند و صعب سوگندیکه هرگز از تو نگردم نه بشنوم پندیدهند پندم و من هیچ پند نپذیرمکه پند سود ندارم به جای سوگندیشنیده ام که بهشت آن کسی تواند یافتکه آرزو برساند به آرزومندیهزار کبک ندارد دل یکی شاهینهزار بنده ندارد دل خداوندیتو را اگر ملک چینیان بدیدی روینماز بردی و دینار برپراکندیو گر ت شاعر منوچهری :دفتر شعر دیوان اشعار (قصاید و قطعات) در وصف شراب...
ما را در سایت شاعر منوچهری :دفتر شعر دیوان اشعار (قصاید و قطعات) در وصف شراب دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : aliarnn4 بازدید : 8074 تاريخ : چهارشنبه 14 تير 1396 ساعت: 4:05
چو یک چند سالان برآمد برین درختی پدید آمد اندر زمینمنظور از درخت دين زردشت استدر ایوان گشتاسپ بر سوی کاخ درختی گشن بود بسیار شاخ
گشتاسب پدر اسفندار است. گشن =انبوه -شاخ=شاخه
همه برگ وی پند و بارش خرد کسی کو خرد پرورد کی مرد
خجسته پی و نام او زردهشت که آهرمن بدکنش را بکشت
زرد شاعر منوچهری :دفتر شعر دیوان اشعار (قصاید و قطعات) در وصف شراب...
ما را در سایت شاعر منوچهری :دفتر شعر دیوان اشعار (قصاید و قطعات) در وصف شراب دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : aliarnn4 بازدید : 122 تاريخ : چهارشنبه 14 تير 1396 ساعت: 4:05
به پرسش گفت با پیران هشیار چه باید ساختن تدبیر این کارچنین گفتند پیران خردمند که گر خواهی که آسان گردد این پندفرو کن قاصدی را کز سر راه بدو گوید که شیرین مرد ناگاهمگر یک چندی افتد دستش از کار درنگی در حساب آید پدیدارطلب کردند نافرجام گویی شاعر منوچهری :دفتر شعر دیوان اشعار (قصاید و قطعات) در وصف شراب...
ما را در سایت شاعر منوچهری :دفتر شعر دیوان اشعار (قصاید و قطعات) در وصف شراب دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : aliarnn4 بازدید : 126 تاريخ : چهارشنبه 14 تير 1396 ساعت: 4:05
من اگر نظر حرامست بسی گناه دارم چه کنم نمی‌توانم که نظر نگاه دارمستم از کسیست بر من که ضرورتست بردن نه قرار زخم خوردن نه مجال آه دارمنه فراغت نشستن نه شکیب رخت بستن نه مقام ایستادن نه گریزگاه دارمنه اگر همی‌نشینم نظری کند به رحمت شاعر منوچهری :دفتر شعر دیوان اشعار (قصاید و قطعات) در وصف شراب...
ما را در سایت شاعر منوچهری :دفتر شعر دیوان اشعار (قصاید و قطعات) در وصف شراب دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : aliarnn4 بازدید : 139 تاريخ : چهارشنبه 14 تير 1396 ساعت: 4:05